نقاب دلت را بردار!

 

تاحالا به خودت فکر کردی؟

چقدر به خودت فکر کردی؟

تا حالا چهره ی واقعی خودت را دیدی؟

همیشه و همیشه به فکر همه چیز هستیم الا خودمان.

به فکر هرچیزی جز آن که سالهاست با آن زندگی می کنیم...

سالهاست صدایش میشنویم و سالهاست که ازاو عبور کردیم...

آنهم چه عبوری...عبوری که خیلی دیر یادمان می آید...

دیر یادمان می آید که راه را اشتباه آمده ایم.

وقتی دلت برای خودت تنگ می شود هم  یادت میرود باید خودت باشی!

چرا من و تو باید با نقاب از کنار مردم و خودمان عبور کنیم؟

آهای با تو هستم! نقابت را بردار !خودت را در آینه نگاه کن!

خودت را بیاد بیاور....

یک روزی میرسد که دیگر برای بیاد آوردن خودمان

دیر است!

دیر....

یکی مثل من

یکی مثل تو

یکی مثل ما!

آهای آدمک!

تمام بد بختی ها برای این است که خودت را فراموش کرده ای!

نقاب دلت را بردار!

بردار و خودت را بیاد بیاور!

تو مخلوق خدایی!

تو معشوق خدایی!

تو بنده ی خدایی!

خودت باش!

نقاب دلت را بردار!

نقاب دلت را بردار

نظرات 3 + ارسال نظر
عروس مرده پنج‌شنبه 29 شهریور 1386 ساعت 06:55 ب.ظ http://dead-bride.blogsky.com

همون بهتر که خودم و توی آینه نبینم. آینه به یادم می یاره که چی ازم مونده. به جز دو تا چشم و یه بینی و یه دهن. هیچی هیچی
نقاب صورتم رو بردارم تا چی رو ببینم؟ من که چیزی برای مخفی کردن از خودم ندارم

فرزانه جمعه 30 شهریور 1386 ساعت 11:41 ق.ظ http://www.dardordast.persianblog.ir/

سلام
اومدم برای هوای بارانی دلت پیامی گذاشته باشم
التماس دعا

جوجه اردک زشت سه‌شنبه 13 آذر 1386 ساعت 09:47 ب.ظ

سلام
قشنگ بود همش. بی اغراق. ساده و قشنگ.

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد