معراج شهدا(پادگان شهید محمودوند)

اینجا عروج عاشقان داغی به دل دارد  

اینجا تمام عشق  

های و هوی لحظه های بیکران جبهه ها دارد  

همه مستند و دیوانه  

همه در غیر کاشانه  

ولی همچون پرستوها  

به دنبال یه کاشانه  

من ِ بد بخت شرمگین و   

من ای از خود سرآزین و  

من ای که   

لحظه های خود   

به جای عشق بازیم و   

کجا رفته است دل از من  

کجا رفته است روح من  

من از چند یاس پرسیدم  

یکی گفتش این ،من هم  

ولی تو در توانی،بر سرِ نوری و   

در آخر به سوی لاله رویی و   

ولی این را نمی یابی  

که همچون داغداری و   

نمی آیی!  

و می آیی و در راهی،سپس خواهی برفت از راه  

اگر که تو ،نتوانی برانی از خودت اورا  

همان من را  

منِ او را  

به سوی عاشقان آییم  

به سوی دلبران آییم  

به سوی استخوان های  

پر از نور و دلی پر ازفغان آییم  

ولی   

این مَن  

همینجا بایدش ماندن  

ولی ماندن در اینجا سخت راهی بی امان خواهد  

دلم را گر بزارم در همین وادی رها گردم  

دعایم میکنند گر راهی وادی عشق و   

موسمِ دلهای نورانی یارم باز برگردم  

قطعه ای از قلب مشکینم  

برای عاشقانِ یار و   

دلدار جهان ماند 

 

 

 

 

اسفند1386 

دوم دبیرستان 

بازدید از مناطق عملیاتی 

جنوب-معراج شهدای پادگان شهید محمودوند

نظرات 2 + ارسال نظر
اجی دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 ساعت 07:01 ب.ظ

کجایی چرا هیچی نمینبیسی؟

بازم همون دوست فراموش شده دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 ساعت 11:06 ب.ظ

نه فاطمه جان باز هم اشتباه کردی
فقط اینو میگم دوستی ما زیاد دوام نداشت پس بهتره که برای همیشه فراموش بشم
من همیشه به وبت سر میزنم اینو همیشه بدون
فقط برام بی نهایت دعا کن که خیلی محتاجم
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد